با معرفی مهم ترین اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی همراه ما باشید.
فرقی نمیکند که به کدام کشور خارجی زبان سفر کنید، غذا خوردن و آشپزی کردن به جزو لاینفک زندگی انسان تبدیل شده است. اگر خیلی خیلی عقب باز گردیم مشاهده خواهیم کرد که اجداد ما در دنیایی بدوی نیز برای ادامه زندگی روزانه خودشان به غذا خوردن نیاز داشتند. غذا خوردن و آشپزی به مرور زمان به یکی از فعالیتهای مهم روزانه آدمی بدل شد و از اینکه صرفا جنبه بقایی داشته باشد فاصله گرفت. اگر نگاهی بکنیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از ما زمان غذا خوردن و آشپزی را به تفریحی و ارتباطی با پارتنر، دوستان و خانواده خودمان بدل کردهایم.
حال شما به عنوان یک زبان آموز و ایرانی تصمیم گرفتهاید تا به کشوری خارجی زبان سفر کنید. اگر زبان انگلیسی شما خوب نباشد و اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی را بلد نباشید، بدون شک از گشنگی تلف خواهید! به همین جهت در این بلاگ پست از آموزشگاه زبان باهانی قصد داریم تا نگاهی به مهم ترین اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی بیندازیم.
مثل همیشه کاغذ و خودکار خودتان را آماده کنید تا آموزش را شروع کنیم.
اهمیت یادگیری اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی

یادگیری اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی نه تنها برای علاقهمندان به آشپزی بلکه برای سفرهای بینالمللی بسیار مفید است. هنگام بازدید از رستورانهای خارجی یا مطالعه دستور پختها، تسلط به این اصطلاحات باعث میشود بهتر بتوانید غذاها را شناسایی کنید و تجربهای لذتبخشتر از سفر یا پختوپز داشته باشید. در ادامه نگاهی به اهمیت یادگیری اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی میاندازیم.
درک بهتر از فرهنگ غذا در کشورهای مختلف
اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی به شما کمک میکنند تا درک بهتری از فرهنگهای مختلف داشته باشید. بسیاری از غذاها نماد فرهنگها و سنتهای خاص هستند و با یادگیری اصطلاحات مرتبط، میتوانید این تفاوتها را بهتر درک کرده و به دیگران منتقل کنید. این دانش، ارتباط شما را با دیگران قویتر میکند.
استفاده از اصطلاحات غذا مربوط به زبان انگلیسی در محیط کاری
در محیطهای کاری، مخصوصاً در صنعت رستوران و گردشگری، تسلط به اصطلاحات غذایی انگلیسی میتواند فرصتهای شغلی شما را گسترش دهد. وقتی بتوانید با مشتریان بینالمللی به راحتی ارتباط برقرار کنید و نیازهای غذایی آنها را بشناسید، اعتماد بیشتری به شما خواهند داشت و ارتباط مؤثرتری شکل میگیرد.
تماشای برنامه های تلویزیونی و آموزشی آشپزی
اصطلاحات غذایی در زبان انگلیسی همچنین برای تماشای برنامههای آشپزی، خواندن کتابها و مجلات تخصصی غذا بسیار حیاتی هستند. شما با فهم بهتر دستورها و مواد اولیه میتوانید مهارتهای آشپزی خود را بهبود ببخشید. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا دنیای جدیدی از آشپزی را کشف کنید. از جهت دیگر اگر به کتابهای آشپزی علاقه دارید یا آنکه از خوانش موضوعات مربوط به این حوزه لذت میبرید، یادگیری اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی به شما کمک میکند تا با خوانش کتب انگلیسی آشپزی، دانش زبانی خود را ارتقا دهید.
کمک به علاقمندان به حوزه آشپزی
برای افراد علاقهمند به سلامتی و تغذیه، یادگیری اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی میتواند اطلاعات مهمی درباره تغذیه سالم و رژیمهای غذایی مختلف ارائه دهد. از طریق مطالعه مقالات و منابع انگلیسیزبان، میتوانید به دانش بهروزتری در زمینه تغذیه دست یابید و از آن برای بهبود سبک زندگی خود استفاده کنید.
سفارش غذا در رستوران
حتی اگر فقط برای سفارش غذا در سفر یا رستوران نیاز به این اصطلاحات داشته باشید، تسلط به آنها احساس اطمینان و راحتی بیشتری به شما میدهد. اشتباه در درک منوها یا سفارشها میتواند تجربهای ناخوشایند باشد، اما با دانستن اصطلاحات، از چنین مشکلاتی جلوگیری میکنید.
مکالمه بهتر با انگلیسی زبانان درمورد غذا
یادگیری اصطلاحات غذایی به زبان انگلیسی به شما کمک میکند تا در مکالمات غیررسمی با انگلیسی زبانان نیز بهتر عمل کنید. صحبت درباره غذا معمولاً یک موضوع رایج و محبوب در مکالمات روزمره است و توانایی شما در بیان این موضوعات، مهارتهای ارتباطیتان را تقویت میکند.
استفاده هرچه بهتر از منابع آنلاین زبان انگلیسی در حوزه غذا
اصطلاحات غذایی همچنین در برقراری ارتباطات آنلاین نقش مهمی دارند. بسیاری از ویدئوها و مطالب مرتبط با غذا در فضای مجازی به زبان انگلیسی منتشر میشوند و درک اصطلاحات میتواند تجربه یادگیری آنلاین شما را غنیتر کند.
یادگیری اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی با هوش مصنوعی

هوش مصنوعی اکنون به یکی از کاربردیترین ابزارها و منابع برای آموزش زبان انگلیسی بدل شده است. زبان آموزان و اساتید زبان امروزه از هوش مصنوعی برای یادگیری و چک کردن تکالیف خود استفاده میکنند. آموزش زبان با هوش مصنوعی تنها به یادگیری دایره محدودی از لغات یا چک کردن گرامر محدود نمیشود بلکه بسیاری از افراد امروزه از این ابزار برای یادگیری اصطلاحات در حوزههای مختلف استفاده میکنند. در ادامه درمورد اهمیت و استفاده از هوش مصنوعی برای یادگیری اصطلاحات غذایی انگلیسی، توضیحاتی را ارائه میدهیم.
تمرینهای شخصی سازی شده با هوش مصنوعی
هوش مصنوعی امکان ایجاد تمرینات شخصیسازی شده را فراهم میکند. این یعنی میتوانید براساس سطح و نیازهای خودتان، تمرینهایی داشته باشید که به طور خاص برای شما طراحی شدهاند. یادگیری اصطلاحات غذایی با هوش مصنوعی، به شما کمک میکند تا سریعتر پیشرفت کنید و اطلاعات را به طور مؤثرتری به خاطر بسپارید.
شبیه سازی مکالمات در حوزه آشپزی
یکی از قابلیتهای ویژه هوش مصنوعی، شبیهسازی مکالمات واقعی است. با استفاده از چتباتها و برنامههای مبتنی بر هوش مصنوعی، میتوانید مکالمات مربوط به رستوران یا خرید غذا را تمرین کنید. این باعث میشود تا در مکالمات واقعی با افراد انگلیسیزبان اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و مهارتهای خود را بهتر به کار بگیرید.
یادگیری مترادفهای انگلیسی
علاوه بر این، برنامههای هوش مصنوعی به شما اجازه میدهند که معانی و کاربردهای مختلف اصطلاحات غذایی را به سادگی جستجو کنید. با یک جستجوی سریع، میتوانید اطلاعات دقیقی درباره مواد اولیه، روشهای پخت و اصطلاحات خاصی که در رستورانها استفاده میشوند، پیدا کنید. این اطلاعات به شما کمک میکند تا دنیای غذا را بهتر بشناسید.
تجربه تعامل در حوزه زبان انگلیسی
استفاده از هوش مصنوعی برای یادگیری اصطلاحات غذایی، تجربهای تعاملی و جذاب را فراهم میکند. برخی از برنامهها از فناوری واقعیت افزوده نیز استفاده میکنند که به شما امکان میدهد به صورت بصری با غذاها و اصطلاحات آنها ارتباط برقرار کنید. این نوع از یادگیری نه تنها سرگرمکننده بلکه بسیار مؤثر است.
در نهایت، یادگیری اصطلاحات غذایی با هوش مصنوعی به شما کمک میکند تا به منابع بیپایانی دسترسی داشته باشید. این ابزارها به طور مداوم بهروزرسانی میشوند و شما همیشه میتوانید به جدیدترین اطلاعات و روشهای یادگیری دست پیدا کنید. هوش مصنوعی راهی نوین و هیجانانگیز برای یادگیری اصطلاحات غذایی است.
اگر به دنبال این هستید که از دنیای جذاب هوش مصنوعی برای آموزش زبان انگلیسی استفاده کنید، فرم زیر را پر کرده تا برای شما مهم ترین پرامپت های آموزش زبان با هوش مصنوعی را ارسال کنیم:
فرم ارسال دریافت پرامت های
اصطلاحات کاربردی آشپزی
در این بخش از بلاگ پست آموزشگاه زبان باهانی، نگاهی به مهم ترین اصطلاحات کاربردی آشپزی به زبان انگلیسی میاندازیم. پیشنهاد میکنیم این اصطلاحات را جایی ذخیره کنید تا سرفرصت از آنها استفاده کنید.
Bite off more than one can chew
: معنی این عبارت به مواقعی استفاده میشود که کسی بیش از حدی مسئولیت یا کار را به عهده میگیرد که نمیتواند آن را مدیریت کند. به مثال زیر توجه کنید
“She bit off more than she could chew when she agreed to cook dinner for twenty people.”
A piece of cake:
.این عبارت برای توصیف چیزی که بسیار آسان یا ساده است استفاده میشود به مثال زیر توجه کنید
“Don’t worry about the exam; it’ll be a piece of cake for you.”
In a pickle:
.وقتی کسی در موقعیت یا وضعیتی دشوار یا پیچیده قرار میگیرد، از این عبارت استفاده میشود
Spill the beans:
معنی این اصطلاح به فاش کردن یا آشکار کردن اطلاعات یا رازهای مهم است
Couch potato:
.به افرادی گفته میشود که بیش از حد در مقابل تلویزیون یا رایانه نشستهاند و فعالیت بدنی کمی دارند
Bring home the bacon:
.به معنی کسب درآمد یا فراهم کردن نیازهای مالی برای خانواده است
On a silver platter:
این اصطلاح به معنی دادن یا ارائه کردن چیزی به کسی بدون هیچ زحمت یا تلاشی است
15 اصطلاح انگلیسی جالب با غذا

برخی اصطلاحات زبان انگلیسی بسیار جالب و جذاب محسوب میشوند. هنگام استفاده از این مدل از اصطلاحات ممکن است کمی خندهتان بگیرد یا تعجب کنید که چطور از چنین عبارات زبان انگلیسی در آشپزی استفاده میکنند. با این وجود توجه شما را به 15 اصطلاح انگلیسی جالب با غذا زیر جلب میکنیم.
- My uncle is a big cheese in this city.
عموی من فرد بسیار مهمی در این شهر است. - I never give my address to unknown people; it can be a hot potato.
من هیچ وقت آدرسمو به افراد ناشناس نمیدم، این میتونه مایهی دردسر باشه. - Learning English is not a piece of cake, and you have to do your best.
یادگیری زبان انگلیسی خیلی آسون نیست و باید تمام تلاشت رو بکنی. - I can’t even tolerate him; he is as nutty as a fruitcake.
اصلا نمیتونم تحملش کنم، خیلی دیوونهس. - Whenever I am full of beans, I read my books.
هر موقع که سرحال و پر انرژی هستم کتابهامو میخونم. - My goose is cooked if she calls my mother and tells the story.
اگر او با مادرم تماس بگیره و داستانو بگه، کارم تمومه. - That girl is a bad egg; don’t trust her.
اون دختر خیلی بدیه، به اون اعتماد نکن. - Let’s talk about meat and potatoes, what’s your job?
بریم سر اصل مطلب، شغلت چیه؟ - This supermarket has everything from soup to nuts.
این سوپرمارکت هر چیزی که فکرشو بکنی داره. - Don’t nag, and be hopeful. Keep in your mind that you can’t make an omelet without breaking some eggs.
غر نزن و امیدوار باش، این را ملکهی ذهنت کن که برای رسیدن به موفقیت باید سختیها را تحمل کنی. - I called my mom yesterday, but she said that she has a bigger fish to fry, and she would call me later.
دیروز با مادرم تماس گرفتم اما اون گفت کار واجبتری داره و بعدا باهام تماس میگیره. - I sold my house and car, and I put all my eggs in one basket to immigrate.
من خونه و ماشینم رو فروختم و تمام پولم رو صرف مهاجرت کردم. - Use your noodle, and solve the problem.
مغزت رو به کار بگیر و مشکل رو حل کن.
اصطلاحات انگلیسی مربوط به غذا
اصطلاحات مربوط به غذا به زبان انگلیسی زیر را نیز در نظر داشته باشید تا دانش زبانی خود را در این زمینه ارتقا دهید.
He was always as busy as popcorn on a skillet and never sat down for a minute.
او همیشه خیلی فعال بود و اصلا یه دقیقه هم نمی نشست.
Her attitude was as sour as vinegar making it difficult for her to keep friends.
نگرش و طرز برخورد او ناپسند بود و سبب می شد سخت بتواند دوستانش را نگه دارد.
He had a sweet tooth and never passed up dessert.
او عاشق غذاهای شکری و شیرین بود و هرگز از دسر صرف نظر نمی کرد.
Passing the exam was like taking candy from a baby.
قبول شدن در امتحان خیلی آسان بود.
Her book sold like hotcakes on the first day it was released.
کتاب او در روز اول انتشار خیلی سریع و زیاد فروخته شد.
Please don’t sugarcoat it. I need to know the news right now.
لطفا اون رو خوب جلوه نده. من همین الان نیاز دارم که از اخبار مطلع بشم.
I would take what he says with a grain of salt and not let him upset you.
من چیزی که او می گفت را جدی نمی گرفتم و نمی گذاشتم شما را ناراحت کند.
We can’t control where she goes to college. That’s just the way the cookie crumbles we have to accept it.
ما نمی توانیم کنترل کنیم که او کجا به دانشگاه می رود. زندگی همین است دیگر و ما باید قبولش کنیم.
Traveling to different cities is fun and exciting. After all, variety is the spice of life.
سفر به شهرهای مختلف سرگرم کننده و هیجان انگیز است. در کل، تنوع چاشنی زندگیه.
She was the apple of her father’s eye and he always went out of his way to get her what she wanted.
او نورچشمی پدرش بود و او (پدر) همیشه بیش از حد معمول تلاش می کرد تا به او (دختر) چیزی که می خواهد را بدهد.
In the end, her hard work bore fruit and she was accepted into the college of her dreams.
در نهایت، کار سخت او به ثمر نشست و در دانشگاه رویاهایش قبول شد.
She bought a lemon and always had problems with the car.
او یک چیز به درد نخور خرید و همیشه با ماشین مشکل داشت.
She was as cool as a cucumber in the interview and impressed everyone.
او در مصاحبه آرام و خونسرد بود و همه را تحت تاثیر قرار داد
We were in a pickle when we got lost last night.
وقتی دیشب گم شدیم، تو دردسر افتاده بودیم.
He tried to convince her that life of a bowl of cherries in his new town.
او (پسر) سعی کرد او (دختر) را متقاعد کند که زندگی در شهر جدید او بسیار خوب و دلپذیر است.
There is a lot of low hanging fruit to get to that can reduce our debt.
کارهای آسان زیادی برای انجام دادن وجود دارد که می تواند بدهی ما را کاهش دهد.
The board of directors is rotten to the core and needs to be replaced immediately.
هیئت مدیره بسیار فاسد است و باید سریعا عوض شود.
She was the top banana in her class and everyone looked up to her.
او در کلاس خود رهبر بود و همه به او نگاه می کردند.
The math test was easy as pie and the whole class got a passing grade.
آزمون ریاضی خیلی ساده بود و تمام کلاس نمره قبولی گرفتند.
She broke up with him, then wanted him to take her to the dance, but she can’t have her cake and eat it too.
او (دختر) از او جدا شد، سپس از او خواست که به رقص ببردش، اما او (دختر) نمی تواند هم خدا را بخواهد هم خرما را.
She wants to be a famous singer but that dream is just a pie in the sky if you ask me.
او می خواهد یک خواننده معروف شود، اما اگر از من بپرسید می گویم که فقط یک رویای توخالی و پوچ است.
My ex said I was as nutty as a fruitcake when I sold all his clothes at the garage sale.
همسر سابقم گفت من وقتی تمام لباس های او را در حراجی فروختم دیوانه بودم.
She carried everything from soup to nuts in her huge handbag.
او از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو توی کیف دستی بزرگش حمل می کرد.
You may disagree with your parents, but don’t bite the hand that feeds you; you’d be lost without them.
ممکنه که با والدینت مخالف باشی، اما اون ها رو آزرده خاطر نکن؛ بدون آن ها سردرگم خواهی شد.
The lawyer had to eat dirt for the rude statement that he made about the client.
وکیل برای اظهارات گستاخانه ای که درباره موکل داشت، مجبور شد حرف خود را پس بگیرد.
Losing to the rival team was a bitter pill for the team to swallow.
باخت به تیم رقیب حقیقت تلخی برای تیم بود که باید می پذیرفتن.
اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی
اگر در حوزه آشپزی فعالیت میکنید یا قصد آن را دارید که در زمینه آشپزی به شکل بین المللی فعالیت کنید، بایستی دانش زبان خود را در حوزه اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی ارتقا دهید. در ادامه به مهمترین اصطلاحات آشپزی انگلیسی اشاره میکنیم.
1. Bake (پختن در فر)
یکی از رایجترین اصطلاحات آشپزی انگلیسی، “Bake” است که به معنی پختن غذا در فر است. این روش بیشتر برای نانها، کیکها و برخی دسرها استفاده میشود. در این حالت، غذا با گرمای غیرمستقیم پخته میشود و نتیجه نهایی بافتی ترد و پفدار دارد.
2. Boil (جوشاندن)
“Boil” از میان اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی به معنی جوشاندن مواد غذایی در آب یا مایعات دیگر است. این اصطلاح معمولاً برای پختن سبزیجات، تخممرغ، پاستا و بسیاری از مواد غذایی استفاده میشود. جوشاندن یکی از روشهای ساده و سریع برای پخت مواد است و در دستورهای غذایی مختلف کاربرد دارد.
3. Fry (سرخ کردن)
“Fry” به سرخ کردن مواد غذایی در روغن داغ اشاره دارد. این روش به دو دسته تقسیم میشود: “Deep Fry” (سرخ کردن در روغن زیاد) و “Pan Fry” (سرخ کردن در مقدار کمی روغن در تابه). این روش برای پختن غذاهایی مثل سیبزمینی سرخ کرده و مرغ سرخ شده رایج است.
4. Grill (گریل کردن)
“Grill” به پختن غذا بر روی آتش مستقیم یا در فر گریل اشاره دارد. این روش معمولاً برای پختن گوشت، ماهی و سبزیجات استفاده میشود. گریل کردن باعث میشود غذا بافتی دودی و طعم لذیذی داشته باشد، در حالی که سطح آن ترد و داخل آن نرم باقی میماند.
5. Roast (برشته کردن)
“Roast” یکی دیگر از اصطلاحات پخت و پز است که به معنی برشته کردن غذا با استفاده از حرارت مستقیم در فر یا روی آتش است. این روش بیشتر برای گوشتها و سبزیجات بزرگ مثل سیبزمینی استفاده میشود. برشته کردن باعث میشود سطح غذا طلایی و خوشرنگ شده و طعمی غنی به آن داده شود.
6. Steam (بخارپز کردن)
“Steam” به معنای پختن مواد غذایی با بخار آب است. این روش یکی از سالمترین روشهای پخت و پز است، زیرا باعث حفظ ویتامینها و مواد معدنی مواد غذایی میشود. از این روش بیشتر برای پختن سبزیجات، ماهی و برخی انواع غذاهای آسیایی استفاده میشود.
7. Sauté (تفت دادن)
“Sauté” اصطلاحی فرانسوی است که به معنی تفت دادن سریع مواد غذایی در مقدار کمی روغن یا کره است. این روش برای پختن سبزیجات، گوشتها و انواع مواد اولیهای که نیاز به پخت سریع دارند، استفاده میشود. تفت دادن معمولاً باعث میشود مواد غذایی طعمی خوشایند و رنگی جذاب پیدا کنند.
8. Chop (خرد کردن)
“Chop” به معنی خرد کردن مواد غذایی است. این اصطلاح در آشپزی به کار میرود تا نوع برش مواد غذایی را مشخص کند. برای مثال، “chop onions” یعنی پیازها را خرد کنید. این روش در آمادهسازی مواد اولیه برای دستورهای مختلف غذایی بسیار رایج است.
9. Simmer (پختن در حرارت ملایم)
“Simmer” به معنی پختن غذا در حرارت ملایم و زیر نقطه جوش است. این روش بیشتر برای تهیه خورشتها، سوپها و سسها استفاده میشود. در این روش، مواد به آرامی پخته میشوند تا طعمها بهتر ترکیب شوند و غذای نهایی عطر و طعمی غنیتر داشته باشد.
10. Whisk (هم زدن)
“Whisk” به معنی هم زدن مواد غذایی با استفاده از یک ابزار دستی یا برقی است. این اصطلاح بیشتر برای مخلوط کردن تخممرغ، خامه یا سسها استفاده میشود. هم زدن باعث میشود مواد به خوبی ترکیب شوند و بافتی یکنواخت و سبک پیدا کنند.
11. Blend (مخلوط کردن)
“Blend” به معنی ترکیب مواد غذایی با یکدیگر است، معمولاً با استفاده از مخلوطکن یا همزن. این روش برای تهیه اسموتیها، سوپهای پوره شده و برخی سسها کاربرد دارد. مخلوط کردن باعث میشود که مواد به طور یکنواخت با هم ترکیب شوند و یک مایع صاف و همگن به وجود آید.
12. Knead (ورز دادن)
“Knead” به معنی ورز دادن خمیر است. این اصطلاح بیشتر در تهیه نان و برخی شیرینیها به کار میرود. ورز دادن به خمیر کمک میکند تا گلوتن تشکیل شود و نتیجه نهایی پفدارتر و سبکتر باشد. ورز دادن یکی از مراحل مهم در پخت نانهای سنتی است.
13. Marinate (مرینیت کردن)
“Marinate” به معنی مزهدار کردن مواد غذایی، مخصوصاً گوشت، با قرار دادن آنها در مخلوطی از ادویهها و مایعات است. مرینیت کردن باعث میشود غذا طعم بهتری پیدا کند و بافت آن نرمتر شود. این روش به ویژه برای پختن گوشتها در کبابها و غذاهای گریل شده استفاده میشود.
14. Slice (برش دادن)
“Slice” به معنی برش دادن مواد غذایی به شکل نازک است. این اصطلاح معمولاً برای موادی مانند نان، میوهها و سبزیجات استفاده میشود. برش نازک مواد باعث میشود که آنها در زمان کوتاهتری پخته شوند و طعم و ظاهر بهتری داشته باشند.
جمع بندی
یادگیری اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی به شما کمک میکند تا در کشورهای خارجی در هنگام سفر و مهاجرت بهتر بتوانید با افراد بومی ارتباط بگیرید و نیازهای خود را برطرف کنید. همچنین از جهت دیگر ارتقا دانش زبان در حوزه آشپزی به افرادی که به عنوان آشپز فعالیت میکنند کمک خواهد کرد تا بتوانند از نظر شغلی برای موقعیتهای کاری بین المللی درخواست دهند. به همین جهت در این بلاگ پست از آموزشگاه زبان باهانی تلاش کردیم تا مجموعهای از مهم ترین اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی را به شما عزیزان آموزش دهیم.
